loading...
سایت تفریحی جایینک
HAMID REZA بازدید : 9 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

 

 

زنگ زدم به بابام میگم :

بابا مجاز شدم !

میگه : به به ! چشمم روشن ، مگه قبلا غیر مجاز بودی؟؟

باباست ما داریم ؟؟؟

 

 

ماهی ۱۰ تا اس ام اس رو گوشی من میاد که یا پیشواز ، یا ویترین ، یا ایرانسل

خوب حالا وجدانا این فک و فامیله ما داریم یه اس ام اس هم به ما نمیدن ؟؟؟؟

 

 

مامان و بابام نشسته بودن داشتن چایی میخوردن
بهشون گفتم:
خوب حال میکنیدا پسر به این ماهی دارید.
چند لحظه سکوت کردن و بهم خیره شدن!
بابام یه آهی کشید و با افسوس به مامانم گفت :چاییتو بخور….

 

 

عمه ام استرالیا زندگی میکنه

بهش میگم: من خیلی دوست دارم بیام اونجا زندگی کنم

میگه: خوب عمه اونجا کسی رو داری بری پیشش؟؟

همچین فامیل ِ ، فامیل دوستی داریم ما !!!

 

 

بابام جدیدا وقتی میخواد وارد اتاقم بشه خیلی شدید در رو باز میکنه

همین روزهاست که اول گازاشک آور بندازه تو

بعدش در رو هم با لگد باز کنه !!!

 

 

مامانم وقتی از دستم قاطی میکنه میگه: اگه باهات بیام خواستگاری

به دختره میگم چ الاغی هستی

اینه مادر مهربان من !!!

 

 

 

داداش کوچیکمو بردم آمپول بزنه ،

پرستار بهش میگه: بخواب آمپولتو بزنم

داداشم میگه : خوابم نمیاد ! لالایی میخونی برام ؟؟؟

داداشه جدا ما داریم ؟؟؟

HAMID REZA بازدید : 10 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

مامانم وقتی نماز میخونه با هر الله اکبر بلندی که میگه یه منظور داره
اون موقع من چک میکنم زیر گاز خاموش باشه، کسی در میزنه، چراغ جایی روشن نمونده باشه و…!
یه روز با وجود این که تمام اینا رو چک کرده بودم بازم الله اکبر ادامه داشت
وقتی نمازش تموم شد با عصبانیت گفت : مگه کوری نمی بینی گرممه میگم کولر رو روشن کن !!!

HAMID REZA بازدید : 22 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

از راه اومدم سلام کردم رفتم تو اتاقم 

شاید نیم ساعت شد که یهو صدای مامان و بابام رفت بالا.

باز من داشتم حرص می خوردم

هی هیچی نگفتم دیدم صداشون داره می ره بالاتر 

گوشیمو برداشتم زنگ زدم رو شماره خونه مامانم رفت شماره منو دید به بابام گفت مهدی دوباره رفت بیرون؟بابام گفت نمی دونم...

خلاصه گوشیو برداشت گفت بله؟گفتم مامان من الآن پیش میثمم تو مغازش (1000متری خونمون).گفت خب

گفتم خب نداره دیگه صداتون داره تا اونجا میاد دوباره چتون شده شما دوتا؟

گفت جی می گی صدامون اومد؟ گفتم بله یکم آروم تر

گوشیو قطع کرده به بابام می گه تو دعوا که حرف بدی نزدیم که؟

منم توی اتاقم یهو زدم زیر خنده

اومدن تو اتاق 

مامانم گفت اگه تو نبودی حالا تا صبح داشتیم دعوا می کردیما

خدایا شکرت که مهدی و دارم

فک و فامیله ما داریم؟

HAMID REZA بازدید : 5 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

نی بابام نابغس ها (منم به بابام رفتم D: )
بابام دبیرستان نرفته هنرستان رشته ماشین آلات کشاورزی خونده
بعدش که انقلاب میشه چند سالی میره پیش پدر بزرگم کار میکنه
بعد کتابای تجربی رو میخره همینجور که کار میکرده در اوقات فراقت میخونه
کنکور ریاضی میده
برق مخابرات تهران قبول میشه
حالا کی؟؟؟؟؟؟
موقعی که فقط 20 درصد افراد مجاز به انتخاب رشته میشدن
اونوخت شما کلی هم تقلب میکنین دانشگاه آزاد دوقوز آباد کتولم بزور راتون میدن
بله ما یه همچین خوانواده ای هستیم

HAMID REZA بازدید : 8 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

خاطراتِ مكه.
با پسر داييمو پسر خالم و شوهر خالم رفتيم مكدونالد.
نامردا ساندويچاشون اندازه نعلبكي بود.
خوب منو پسر داييم سير نشديم.
شوهر خالم گفت: بچه ها اگه سير نشدين يكي ديگه هم بگيرم واستون.
پسر خالم: نه بابايي سير شديم.
(خوب احمقِ نفهم ما گشنمون بود هنوز)
شوهر خالم: سينا و يوسف جان سير شدين؟ -بله ممنون! -تعارف ميكنين؟ - نه مرسي.
حرفِ دله پسر داييم: آخ اگه يه بار ديگه بگه. ميگيم يكي ديگه بخره واسمون
حرف دله من: بگو جونه مادرت يه بار ديگه تعارف كن.
حرفِ دله پسر خالم: نه بابايي پولات تموم ميشه واسه اين كثافطا چيزي نخر!!!

 

HAMID REZA بازدید : 9 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

از راه اومدم سلام کردم رفتم تو اتاقم 

شاید نیم ساعت شد که یهو صدای مامان و بابام رفت بالا.

باز من داشتم حرص می خوردم

هی هیچی نگفتم دیدم صداشون داره می ره بالاتر 

گوشیمو برداشتم زنگ زدم رو شماره خونه مامانم رفت شماره منو دید به بابام گفت مهدی دوباره رفت بیرون؟بابام گفت نمی دونم...

خلاصه گوشیو برداشت گفت بله؟گفتم مامان من الآن پیش میثمم تو مغازش (1000متری خونمون).گفت خب

گفتم خب نداره دیگه صداتون داره تا اونجا میاد دوباره چتون شده شما دوتا؟

گفت جی می گی صدامون اومد؟ گفتم بله یکم آروم تر

گوشیو قطع کرده به بابام می گه تو دعوا که حرف بدی نزدیم که؟

منم توی اتاقم یهو زدم زیر خنده

اومدن تو اتاق 

مامانم گفت اگه تو نبودی حالا تا صبح داشتیم دعوا می کردیما

خدایا شکرت که مهدی و دارم

فک و فامیله ما داریم؟

 

HAMID REZA بازدید : 3 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

به دوستم زنگ زدم میگم چجوری باید اهنگ پیشوازمو بردارم اون کدشو داری بهم بدی؟

بهم میگه کدشو ندارم ولی فکر کنم گوشیتو خاموش روشن کنی خودش میره!!!!!!!

من برم یه افقی پیدا کنم محو بشم:(

HAMID REZA بازدید : 6 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

رفتیم خونه خواهر شوهرم 

از اون روزایی بود که انسان دوستی م حسابی گل کرده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!

گفتم آبجی جون غذا چی میخوای بپزی بده من کمکت کنم!!!!!!!!!

اونم که فهمیده بود من خیلی خر شدم گفت طاس کباب (تاس کباب، تاص کباب، طاص کباب)!!!!!!!!!!!!!!!!

منم که از این غذا فرااااااااااااااااری (آخه اینم غذاس! اونم واسه مهمون! فکر کنم خواهر شوهر بازی درآوردا)

گفتم بده من بپزم

حالا در واقع تا بحال نه دیده بودم چطوری پخته میشه و نه تا بحال خودم پخته بودم! اونم نامردی نکرد و گفت باشه!!!!!!!!

وسایلشو چید روی میز و گفت دستت درد نکنه

هرچی فکر کردم نمیدونستم چیکار کنم

زودپزو برداشتم، همه رو خورد کردم ریختم توش و تا کله ش پر آب کردم و گذاشتم روی گاز

یه ساعت بعد دیدم صدای خنده ش مثل بمب پیچید تو خونه

هرچی بهش میگیم چته نمیتونه حرف بزنه

آخرش میگه: آبجی بیا طاس کبابتو ببین

دیدم واویلااااااااا......................... این که همه ش له شده! یه چیزی در حد حلیم با رنگ و روی افتضاح!!!!!!!!!!!!!!

فک و فامیه ضایع کنه داریم ما!!!!!!!!!

 

HAMID REZA بازدید : 6 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

رفتم بقالی محل.میگم:یه نوشابه خانواده بده.

میگه:خنک باشه؟ تا دهنم رو باز کردم محکم کوبید تو گوشم.

بهش گفتم:مگه دیوونه شدی؟ چرا میزنی؟

میگه:مگه نمیخواستی حرفت رو با پ ن پ شروع کنی؟

تو چشماش نگاه کردم گفتم: پ ن پ!

میخواستم با فدات شم شروع کنم!

 

HAMID REZA بازدید : 8 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

خالم اینا واسه زندگی رفتن چین دختر خالم 6 سالشه رفته با بچه های چینی بازی کنه بدو بدو اومده طرف خالم میگه مامان مامان اینا با این که از من کوچیک ترن ولی چینی بلدن حرف بزننا



HAMID REZA بازدید : 7 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

اينقدي که اين فک و فاميل ما تو اين ديد و بازديداي عيد به زن گرفتن من علاقه نشون دادند اگه به علم و دانش علاقه نشون مي دادند بي شک ما الان تو تمام دانشگاههاي معتبر دنيا صاحب کرسي استادي مي بوديم اگه به ورزش نشون مي دادند کل مدالاي المپيک رو جارو ميکرديم. 

اگه به شعر و شاعري نشون مي دادند سعدي ها و حافظ ها تو اين فاميل پرورش يافته بودنداگه به هنر نشون ميدادند تا الان لا اقل 3-4 تا مثل

بتهون و پيکاسو و داوينچي از اين خاندان به دنيا معرفي مي کرديم

 

 

HAMID REZA بازدید : 8 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

با قد ۱۸۵ ، من معمولا بلندترین عضو خانواده ام … حالا کارکردهای من برای مادرم :
امیر مادر قدت بلنده اون لامپ رو خاموش کن …
امیر قدت بلنده اون مجله رو از رو میز بیار …
امیر قدت بلنده اون سینی رو از روی زمین بردار ببر تو ظرفشویی بشور …
امیر مادر قدت بلنده برو ماست بگیر ، نون بگیر ، نفت بگیر …

این فک فامیل داریم ما؟

 



HAMID REZA بازدید : 5 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)

عاقا من نمیدونم دهه هشتادیا دراکولان گودزیلان
ولی ما خونمون یه دونه داریم
دلتون نخواد صبح میخواس بره مدرسه به من گفت پول بده منم خواب بودم گفتم از جیبم بردار
بعد بلند شدم دیدم 15000 برداشته
از مدرسه اومده بهش میگم چرا انقدر پول برداشتی میگه ساندویچه دوستامو کی حساب کنه :O :O :O
ساندویچه دوستات به من چه آخه

من خودم بچه بودم جلو بوفه از این و اون ساندویچ میگرفتم بغرعان

این فک فامیل داریم ما؟

 



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر خود را در مورد این سایت بگویید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 322
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 54
  • بازدید ماه : 45
  • بازدید سال : 511
  • بازدید کلی : 7,464